وچند ثانیه غفلت حضور هستی ماست.(اشاره به داستان حضرت آدم و هوا)
وچند ثانیه غفلت حضور هستی ماست.(اشاره به داستان حضرت آدم و هوا)
اشاره:
زندگى در عصر غیبت هم براى خودش ادب و رسمى دارد که اگر آن را نشناسى و اصول اولیهاش را ندانى یک وقت به خودت مىآیى و مىبینى زندگىات هیچ و پوچ است نه به جایى وصلى و نه توشهاى برداشتهاى.پس، آماده شو تا ادبِ زیستن در دوران غیبت را بیاموزى، و مهارتهاى زندگى در آن را تجربه کنى.آماده شو تا راه آمدن امام را ماهرانه و آگاهانه گلباران کنى.
مهارت در شناخت دین
خدا رحمت کند حافظ را، قرنها پیش گفت:جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
اگر آن روز هفتاد و دو ملت بودند که افسانه مىسرودند، امروز هفتاد و دو هزار ملت و مذهب و مکتباند که هر یک ادعاى حق بودن دارند و تو را به سوى خود مىخوانند و تو متحیر مىمانى که این همه حق از کجا آمده و نمىفهمى کدامیک راست مىگویند و کدام دروغ، مگر آن که تلاش کنى تا به میزانى دست یابى که حجت تو باشد و تو را به تلقى صحیحى از دین برساند تا خطوط اصلى و فرعى را بشناسى، خط و ربطها را تشخیص دهى، تفاوت بدعت و سنت را درک نمایى، مراقب تحریفها باشى، از کجفهمى بپرهیزى، اهل تفسیر به راى نباشى، در برداشتهاى سنتى اسیر نشوى و قرائتهاى نو فریبت ندهد.باید آگاهى کسب کنى و آگاهانه حرکت کنى.باید مجهز به تفکر و تعقل و تدبر شوى،
باید دامان دینشناسان آگاه را رها نکنى،
و باید تقوا پیشه کنى که هر که متقى باشد خداوند به او فرقان را عطا مىکند.
مهارت در آراستگى به عدالت
کسى که در وجود خود و در دنیاى کوچک درونش نتواند عدالت را به پا کند نمىتواند در دنیاى بزرگ بیرونىاش شعار عدالتخواهى بدهد.اگر توانستى قوا و نیروهاى خود را در حد تعادل نگه دارى، اگر میان شادى و غم، خنده و گریه، عشق و نفرت، محبت و کینه، دوستى و دشمنى حد وسط را شناختى، اگر زیادهروى و کمروى نکردى، اگر به موقع حرف زدى و به موقع خاموش ماندى، اگر هم اهل عبادت بودى و هم مرد کارزار، اگر زیبایى دنیا و عزت آخرت را یکجا خواستى، اگر توانستى علم و عرفان را با هم جمع کنى، اگر مرزها را شناختى، اگر نقش اجتماعىات را در برابر پدر و مادر، همسر و فرزند، خویش و همسایه، دوست و رفیق، رئیس و ارباب رجوع، خوب ایفا کردى، اگر به خودت، به دیگران و به خدا ظلم نکردى، اگر حق را پایمال نکردى و حق خودت، حق دیگران و حق خدا را ادا کردى، آن وقت تو به عدالت رسیدهاى و کسى که به عدالت آراسته شود و ماهرانه عدالت ورزد، راه را براى جهانى شدن عدل و ظهور منجى عالم هموار کرده است.
مهارت در دشمنشناسى
سادهانگارى است که فکر کنى اگر آهسته بروى و آهسته بیایى کسى به تو کارى ندارد. دهها چشم یکسره تو را مىپایند تا از یک لحظه غفلتت استفاده کنند و اگر بىخیال آنها شوى آنچنان تو را فریب مىدهند که نفهمى چه بر سرت آمده است.حواست باشد، در عصر غیبت، دشمنان داخلى و خارجى هزار جور کلک و حقه سوار مىکنند تا سرمایههاى مادى و معنوى تو را بگیرند و اگر در تدبیر از آنها کم بیاورى و یا در مقابلشان کوتاه بیایى، همه چیزت را باختهاى.باید دشمن را شناخت و متوجه او بود و اگر لازم شد - که مىشود - در برابر توطئههایش ایستاد و مقاومت کرد.دشمن، گاهى جسورانه پیش مىآید، گاهى با احتیاط، گاهى رودررو مىایستد، گاهى پشت سر، گاهى لباس سیاست تن مىکند، گاه فرهنگ و ادب و هنر. گاهى با شمشیر مىجنگد، گاهى با قلم. دشمن فیلم مىسازد، کتاب مىنویسد، دلسوزى مىکند، همدردى مىنماید و تا دلت بخواهد ادعا دارد براى همه چیز. دشمن گاهى در دل و درون تو خانه مىکند و مىشود نفس اماره، گاهى از تو فرسنگها فاصله دارد و مىشود شیطان بزرگ. به هر حال باید او را شناخت و با همه توان با او مبارزه کرد.
مهارت در صبر و پایدارى
یا به درستى راهى که انتخاب کردهاى یقین دارى یا ندارى؟ اگر یقین دارى، تردید و دودلى چرا؟ چرا شک مىکنى در رفتن؟ و چرا سرزنشهاى دیگران تو را سست مىکند؟ همیشه عدهاى هستند که از تو ایراد مىگیرند، انتقاد مىکنند، سرزنشت مىکنند ولى قرار نیست ایرادها و انتقادها و سرزنشها، تو را از مسیر حقى که مىروى باز دارد که اگر اینطور باشد تو هرگز به مقصدى که خودت انتخاب کردهاى، به هدفى که براى رسیدن به آن مىخواهى تلاش کنى، نمىتوانى برسى.به خودت اعتماد کن و از آنچه که به تو مىگویند هراسى نداشته باش. نمىگویم بىتوجه باش لابلاى این انتقادها و سرزنشها گاهى حرفهاى حسابى هم مىشود پیدا کرد، حتى خداوند هم مىفرماید: »همه حرفها را بشنوید و از بهترین آنها نمپیروى کنید«.اما یادت باشد اگر امروز، در عصر غیبت، از سرزنش دیگران بترسى و با هر حرفى جهت حرکتت را عوض کنى، فردا، در عصر ظهور، حجتى براى ارائه به امام خود ندارى، که او حاضر و ناظر بر عمل و نیت توست. پس صبور و پایدار بمان!
دلا در عاشقى ثابتقدم باش
که در این ره نباشد کار بىاجر